امروز را دو بار زندگی کنید!
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۷۰۲۶۸
قصه آقای دکتر، ۳۰ هزار بیمار افسردهاش و جمله معروفی که بالاتر خواندید، آنقدر طول و تفصیل دارد که شاید بشود در یک مطلب دیگر، مفصل به آن پرداخت. امروز اما میخواهیم فقط به ایدهای بپردازیم که «فرانکل» مطرح کرده است.
با یک حقه شروع کردسؤال مهمی که دکتر فرانکل از بیماران مستعد خودکشیاش میپرسید این بود: «فکر کن امروز را برای بار دوم است که زندگی میکنی، حالا چه کار متفاوتی انجام میدهی؟» این پرسش در واقع یک «حقه ذهنی» بود.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پرسش فرانکل از این جهت یک حقه ذهنی بود که به مخاطبانش فرصت میداد تا آنچه را که واقعاَ مهم است بسنجند و از اشتباهاتشان حتی پیش از اینکه مرتکبش شوند، درس بگیرند.
اما چرا این سؤال ساده ولی پرمغز میتواند سوای انسانهای افسرده، در بهبود رضایت ما معمولیها و غیر افسردهها هم از زندگی و معنادارتر کردن آن کارگشا باشد؟ برخی پژوهشگران در پاسخ به این پرسش میگویند شاید مهمترین دلیلش این باشد که ما در جستوجوی یافتن پاسخ، دیگر خودمان را گرفتار و مشغول مسائل بیاهمیت و پیش پاافتاده نمیکنیم و به مسائل مهمتر خواهیم پرداخت.
آنها میگویند اغلب من و شما با این نگرانی از خواب بلند میشویم که چطور به همه کارهای روزانهمان برسیم، اما اگر نگاهمان را به موضوع عوض و تصور کنیم امروز را میتوان دوباره زندگی کرد، میفهمیم بیشتر مسائل و کارهایی که نگرانشان بودیم آنقدرها هم ارزش ندارند و فقط ذهن را به خودشان مشغول میکنند. در واقع این پرسش یکی از کلیدهای داشتن یک زندگی پرمعناتر بر مبنای اولویتبندی درستتر است.
سفر در زمان
این را هم بد نیست بدانید که قصهای تقریباً مشابه این ایده، یکبار روی پرده سینما نیز رفته است. «ریچارد کرتیس» کارگردان بریتانیایی زمانی که با صمیمیترین دوستش «سیمون» در حال صرف ناهار بود، این ایده به ذهنش رسید، آن هم موقعی که موضوع گپ و گفتشان «شادی» و تعریفشان از «یک روز عالی و بینقص» بود. کرتیس در این مکالمه میگوید همیشه فکر میکرده دریافت خبر برنده شدن یک میلیون پوند یا قرار گرفتن فیلمش در جمع نامزدهای اسکار، یک روز عالی را برایش میسازد ولی الان میبیند همین که دارد با بهترین دوستش سر یک میز ناهار میخورد و گپ میزند یا قرار است شام را با خانوادهاش دور هم صرف کند، همین چیزهای ساده، برایش حکم یک روز شاد و بینقص را دارند. او یک هفته بعد از این مکالمه، فکر و ذکرش را برای تأمل کردن در مورد دستیابی به شادی در زندگی معمولی گذاشت، اینکه چطور بدون اینکه برای چیزهای بزرگتر و مازاد بر داشتههایمان در زندگی انتظار بکشیم، از زندگی لذت ببریم؟ بعد هم شروع به نوشتن افکارش در این باره کرد و برای اینکه دُز سرگرمکنندگی و جذابیت را بالا ببرد، سراغ ایده «سفر در زمان» رفت. ماجرای فیلم «درباره زمان» قصه پدری است که در لحظات پایانی عمرش، راز چگونگی سفر در زمان و بازگشت به زمان گذشته را با پسرش در میان میگذارد. پسرش «تیم» که حالا این توانایی را بدست آورده، بعد از اینکه احساس میکند فلان رفتارش اشتباه بوده یا کیفیت لازم را نداشته، به گذشته برمیگردد و همان کار را با کیفیت بهتر و بینقص و اشتباه انجام میدهد.
مثل آخرین روز عمر
این رفتار و توانایی «تیم» در واقع همان حقهای بود که در ایده دکتر فرانکل شاهدش بودیم؛ اینکه طوری با موقعیت فعلی مواجه شوی و دربارهاش تصمیم بگیری، درست مثل اینکه پیشتر، یکبار آن را با خطا و اشتباه از سر گذراندهای و حالا وقت آن است که آن را بی عیب و نقص به سرانجام برسانی. یعنی با استفاده از ایده دکتر فرانکل شما هم مثل «تیم» میتوانید در زمان سفر کنید و از اشتباهات، پیش از مرتکب شدنشان، درس بگیرید. کارگردان این فیلم با درک پیچیدگیهای روابط انسانی، خیلی زیرکانه نشان داده حتی اگر کسی قابلیت «بازگشت به گذشته» را نیز داشته باشد، نمیتواند همیشه به موفقیت و کامیابی صد درصد در یک موقعیت برسد، مسئلهای که نشان دادنش روی پرده شاید بتواند آتش کمالگرایان را در تصور اینکه ایده دکتر فرانکل قابل پیادهسازی نیست، فرو بنشاند.
قسمت جذاب ماجرا نیز شاید این باشد که خود «تیم» هم بعد از مدتی از این قابلیت استفاده نمی کند و آن را رها میکند. تکگویی پایانی او در این فیلم، شرح چرایی همین قضیه است: «در نهایت به نظرم من آخرین درس از سفر در زمان رو یاد گرفته بودم... واقعیت اینه که، الان من اصلاً در زمان سفر نمیکنم... حتی یک روز هم نشده... فقط هر روز طوری زندگی میکنم که انگار از عمد به این روز برگشتم تا ازش جوری لذت ببرم مثل اینکه آخرین روز عمر معمولی و بینظیر منه...».
خبرنگار: محسن فاطمینژاد منبع: قدس آنلاین محسن فاطمینژاد
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: زندگی سفر در زمان یک روز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۷۰۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با نیما یوشیح: آی آدمها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! (+فایل صوتی)
“آی آدم ها” آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید آن زمان که مست هستید، از خیال دست یابیدن به دشمن آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا تواناییِ بهتر را پدید آرید آن زمان که تنگ میبندید بر کمرهاتان کمربند در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان! آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به سفره جامهتان بر تن یک نفر در آب میخواند شما را موج سنگین را به دست خسته میکوبد باز میدارد دهان، با چشم از وحشت دریده سایههاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتابیاش افزون میکند زین آبها بیرون گاه سر، گه پا. آی آدمها! او ز راه دور، این کهنه جهان را باز میپاید میزند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! موج میکوبد به روی ساحلِ خاموش پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش میرود نعرهزنان، وین بانگ باز از دور میآید: آی آدمها! و صدای باد هر دم دلگزاتر در صدای باد بانگ او رهاتر از میان آبهای دور و نزدیک باز در گوش این نداها: آی آدمها! آی آدمها! شعر آی آدم ها خوانش احمد شاملوکد صوت دانلود صوت اصلی کانال عصر ایران در تلگرام